برای انتظر مرگ چاره لازم نيست

شب خرابه نشين را ستاره لازم نيست

به همجواري اعماق آبي تو خوشم

براي ساكن دريا ستاره لازم نيست

صداي كهف تو از گوش من نمي افتد

به گوش پاره مگر گوش واره لازم نيست

نگاه مضطربت حرف ميزند با من

تكلم از سر لبهاي پاره لازم نيست

اگر چه سجده زنجيري ام فراوان است

براي بردن من استخاره لازم نيست