سرور معنوي بر پاست هر جا

تجلاي خدا بر جاست هر جا

عجب شوري به شرق و غرب دارد

كه با شبهاي ديگر فرق دارد

شب ميلاد ثارالله آمد

جهان پرداز عيش از راه آمد

عزيزاني كه با ياد حسينند

به ياد جشن ميلاد حسينند

به هم گويند تبريك ولادت

ز ميلاد خدا مرد شهادت

حسين آن بر ترين اعجاز قرآن

كه جوشد از بيانش راز قرآن

مثال كوكبي رخشان برآمد

به روز سوم شعبان خوش آمد

حسين آمد كه شور عشق از اوست

تجلي هاي تور عشق از اوست

حسين آمد كه بي شبه و نظير است

غرض از بعثت و غدر و غدير است

حسين آمد كه حق پيراية  اوست

وجود ما سوا در ساية اوست

حسين آمد كه غيرت آفرين است

در انگشت اصالتها نگين است

حسين آمد كه بر عالم امام است

خطوط دفترش درس و قيام است

سحر كز مبدا فياض باري

نسيم جان فزا گرديد جاري

به حمد الله شب هجران سر آمد

كه خورشيد جهان از در درآمد

مدينه شد دوباره نور  باران

عيان شد چهره ماهي درخشان

چه ماهي كافتاب عالم افروز

به پايش چهره سائيده شب و روز

چه ماهي حاكم چرخ مدور

چه ماهي عامر مهر منور

ز نو شد خانة زهرا همه نور

تجلي گاه شد بر جلوه تور

ملائك صف به صف تا عرش رحمان

زمين و آسمان شد نورباران

ز آغوش بتول آن دخت خاتم

تجلي كرد وجه الله اعظم

عطا كرده يكي فرزانه فرزند

به فرزد ابوطالب خداوند

خود اين مولود شمس مشرقين است

عزيز مصطفي يعني حسين است

چه مولودي كه در اصل شريعت

حقيقت را بدي پير طريقت

نه كودك پير عقل و رهبر جان

كه جبرليش بود گهواره جنبان

گل زهرا نديده كس به عالم

كه باشد مفتخر اولاد آدم

گلي از دامن زهرا عيان شد

كه جان عالم از بويش جوان شد

تو اكنون زيب دامان رسولي

ولي روزي شوي مهمان خولي

سرت اي سربلند اوج عزت

كند گاهي به ني قرآن تلاوت

سرت با خون و خاكستر قرين است

مگر خورشيد خاكستر نشين است