نرگس طبعم پريد از خواب ناز

نرگس بيمار خود را كرد باز

خنده زن تقديس كن تكبير گو

ساخت زاشك شوق خون دل وضو

پاي تا سر درد و سوز و شور شد

غرق در امواج بحر نور شد

صورتش در موج نور انداخت گل

خنده زن از غنچة لب ساخت گل

كرد بازي با دل و با جان من

در مظمون ريخت در دامان من

گفت كم كن هاي و هو هويي بكش

ياس نرگس باز شد بويي بكش

خويش را در خويش گم كن هو بجوي

حسن هو را در جمال او بجوي

امشب از بيت حسن خورشيد تافت

تير نورش قلب ظلمت را شكافت

اين كه تابد در دل شب بي نقاب

آفتاب است آفتاب است آفتاب

اين اميد هر نبي و هر ولي است

پاي تا سر هم محمد هم علي است

اين به فلك آفرينش ناخداست

اين خدا را عبد و عالم را خداست

شمع جمع عالمين است اين ولي

طالب خون حسين است اين ولي

اين چراغ صبح در قلب شب است

اين نويد اتقام زينب است

بردگان موسي به عالم آمده

مردگان عيسي بن مريم آمده

شعله ها گل گشت و بت رفت از ميان

آمد ابراهيم ابراهيميان

جام چشم يار مستم ميكند

يا جنون مهدي پرستم مي كند

دم به دم اعجاز نرگس ميكنم

بوي گل از شعر خود حس ميكنم

حبضا روح القدس پر باز كن

در سپهر ذوق من پرواز كن

لب گشا تا من ثنا خواني كنم

دم بزن تا من گل افشاني كنم

كيست مهدي كعبة جان همه

كيست مهدي آرزوي فاطمه

كيست مهدي زخم دل را التيام

كيست مهدي آخرين مرد قيام

كيست مهدي هم دمي نشناخته

خلق ناديده بر ا و دلباخته

كيست مهدي ياور مظلوم ها

كيست مهدي حامي محروم ها

سينة ظالم نشان تير او

تكية مظلوم بر شمشير ا و

حامل عدل و عدالت پيك او

پاسخ فريادها لبيك او

گور هر فرعون نار خشم او

جان صد موسي اسير چشم او

بت گران در عز توحيدش زليل

بي تبر آيد از او كار خليل

با نگه كار مسيحا ميكند

بي عسا اعجاز موسي ميكند

پير كنعان عاشق ديدار او

ماه كنعان بردة بازار او

از همه خوبان عالم خوب تر

وز همه محبوب ها محبوب تر

كاش روزي آن خورشيد نور

از كنار كعبه فرمايد ظهور

قلبهار ا مهر هم عهدي زند

از حرم بانگ انا المهدي زند

ذوالفقار حيدري در مشت او

خاتم توحيد در انگشت او

پرچم ثاراللهي گيرد به دوش

يا لثارات الحسينش زيب گوش

اي تمام آرزوي اهل بيت

وي ظهورت گفتگوي اهل بيت

اي ضمير خلق در آئينه ات

وي همه فرياد ها در سينه ات

اي تو را بر كل خلقت رهبري

مهدي موعود يابن العسگري

چند بايد در فراغت سوختن

وز شرار دل چراغ افروختن

بي تو خون دل فشاندن تا به كي

صبح جمعه ندبه خواندن تا به كي

اي مسيح آدميت خنده كن

آدميت را دوباره زنده كن