چون ربيع آمد ميان شد صد هزاران نوبهار
چون ربيع آمد ميان شد صد هزاران نوبهار
گوئيا باغ جنان در اين جهان شد برقرار
اين همه نور خدا نور هدى گشته مبين
لَلْعجب نبود خدا امّا خدائى آشكار
هرطرف بينم جنان اندر جنان اندر جنان
بلبلان در نغمه دستان هزار اندر هزار
باغ رضوان شد جهان يا گشته او دار السّلام
بشنوم از بس صلاة و بس سلام بى شمار
فرش شد عرش برين يا عرش آمد بر زمين
بس در آن بينم ملائك بس ندا از كردگار
للعجب در كعبه بينم آسمان چارمين
همچو بيت اللّه معمور است گشته نور دار
طُرفه بينم در زمين چون آسمان بس آيتى
بهر رجم جنّ و شيطان بس شراب پر شرار
كوثر آمد در زمين يا شد رحيق و سلسبيل
يا كه طوبى آمده با اين همه حسن و وقار
يا به چرخ چار مستى يا زمين شد آفتاب
روز روشن صد چو شمس و ليل بهتر از نهار
در همه عالم چو طيب از طيبه اندر هر مشام
هوشيار آورده مستان ، مست كرده هوشيار
اين همه نبود ولى در كعبه گرديده عيان
روى احمد بوى احمد سرو او آمد به بار
از اَحَد يك جلوه گر احمد چو آمد در وجود
ديگر از او هر كه شد در هستى خود نامدار
ممكنى ذات است لكن جلوه او واجبى است
دركمال و در جلال از او بُوَد با اقتدار
چون زاحمد ميم ممكن رفت ، باشد او اَحَد
يعنى او در عين امكانى چو واجب جلوه دار
يك گل احمد آمد و شد در زمين و آسمان
بس گل و گل رو و گل بو گلرخانِ بى شمار
نيست جنّت در جهان ليك از جمال احمدى
عرش و فرش و باغ و جنّت جمله گشته لاله زار
گلعذارانش به هر طَرْف جهان بى شِبه و مثل
هريكى اندر جهان احمد نما آئينه وار
يك گل احمد نما حيدر لقب بُد مرتضى
آن نبىّ و اين ولىّ ، شد امر آن زين پايدار
شد از اين گل يازده گل همچو او در حسن و خو
احمدى رو احمدى بو جملگى احمد مدار
بودِ هريك در جهان چون بودِ احمد آمده
تاكنون شد ختمشان بر مهدى احمد عُذار
همچو احمد در كمال و در مثال و در مقال
اسم احمد رسم احمد دينش از او بر قرار
يك گل از احمد بُوَد زهراى اطهر آنكه او
روح احمد بود و وصفش همچو احمد بى شمار
نور احمد مى نمود از خود به صبح و ظهر و شام
با سه رنگ نيك مى كردى نمايان در نهار
بين چه بس كوچكتر از ايشان گل او در جهان
از سليل فاطمى همچون ستاره در شمار
هريكى هرجا به فضل و حُسن و قدر و جاه خود
احمدى خو احمدى بو همچو انجم جلوه دار
بين كزين گل اسم احمد بس چه محمود و پسند
فرشيان چون عرشيان از فضل او قدسى مدار
اهل عرفان اهل ايمان اهل قرآن در جهان
خوى احمد بوى احمد كردشان احمد شعار
انبيا از مِهر او بس با شرافت آمدند
خلعت و تاج رسالت زو به آنها استوار
جمله كرّوبيان از بهر او در خدمتند
روح املاكند بهر آل او خدمتگذار
مهر او و آل او در هر وجود آمد وجود
نام او شد با شرف جان و دلش شد روح دار
هیئت انصارالحسین (ع) تهران از سال 1378 تائسیس و تا کنون با عنایت امام زمان (عج) ادامه دارد.