برای مشاهده شعر حضرت علی اصغر(ع)- شب هفتم محرم

روی بیت اول هر شعر کلیک کنید :

اذان باد بگوئيد بر منارۀ آب
اي اهل كوفه رحمي اين طفل جان داد
بخواب اي نو گل پژمان و پرپر
بریدی از من بیکس بغربت آشنائی را
بسوخت آخر جگرم ،‌بگو تو بامن سخني
تو را من مى‏شناسم بى قرينى
تو رادادند از پيكان به جاي شير آب اصغر
خواست تا ترکند از چشمه کوثر کامش
فصل غم آمده و وقت خزانت پسرم
غنچه کربلا ، شد افسرده
عمه جان گهواره را بنگر چه تابي مي خورد
ظلم مگر در جهان حساب ندارد
سلطان کربلا چو تمنای آب کرد
زلال اشك تو رشك فرات است
دیگر چه نوبت آن کودک صغیر آمد
خوشبو ترين گل گلاب كربلا منم
چون زشاهنشاه دین در کارزار
پريده ديد عدو تا كه رنگ و روى تو را
لاله خونين رخ اين آتشين صحرا منم
گشودی چشم درچشم من ورفتی بخواب اصغر
گلويت را شبى ترسيم كردم