برای مشاهده شعر حضرت علی اکبر (ع)- شب هشتم محرم

روی بیت اول هر شعر کلیک کنید :

آه از آن روزی که غم در کربلا برپاستی

اگر چه ديده‌ام از هجر تو پر از گهر گردد
ای تازه جوان اکبر نوخط پسر من
اى طلعت زيباى تو، عكس جمال لم يزل
ای کان ادب چو نشده خودباختة تو
ای کوکب همیشه خیمه ، سفر مکن
ای نور خاندان نبوت جمال تو
تا کفن بر قد وبالای رسایت کردم
تا كه از كف پسرى تازه جوان داد حسين
چون به ميدان زحرم اكبر رفت
چون تو ای لاله در این دشت گلی پرپر نیست
چه شبها را ببالینت پسرجان تا سحر کردم
خاک سیه رو منه ای گل زیبای من
در دلش جلوه اميد بتافت
دلبردة من عاشق شیدا شدة تو
رسم است که چون مرد زکس تازه جوانی
زبس دارم شوق سرکوی علی اکبر
سپند کرد فلک اختران به مجمر مهر
سرو قدّى ز حرم با دل سوزان مى‏رفت
سلام اى، اولين ذبيح الهى
شاه شهید گفتا چو ندید کربلا را
شبه نبی نمود چو آهنگ رزم ساز
فلك با این همه جور و جفا و ظلم كه داری
گــفــت اي تـــازه جــوان نـوثـمـرم
ما هم فتاده بر خاک با جسم پاره پاره
من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم
من اولين مصراع نظم كربلايم
نوگلا، گردیدنت پرپر بدینسان زود بود
هر آن مادر اندر دل غم مرگ پسر دارد
يارب زحالم آگهي كز تن روانم ميرود
یک گل ز گلزار حسین در بزم جانان میرود
یم فاطمی در سرمدی، گل احمدی، مه هاشمی