ای باد صبا تند سوی مکه گذر کن

از حالت مسلم شه دین را تو خبر کن

 بر گوی که مسلم ز وفا داد پیامی

زنهار میا کوفه شها ترک سفر کن

چون کوفی و شامی زره کین پی قتلت

بستند کمر ظلم و از این قوم حذر کن

 شاها بنگر رو سوی تو در لب بامم

از بهر وفا بر من دلخسته نظر کن

 قاتل بسر و تیغ بکف لحظة دیگر

از ماتم من دخترم ای شاه خبر کن

 طاهر گر از این قصه ترا خون جگر شد

گلرنگ بفردا رخت از خون جگر کن