اين چه نواست ، وز کجا مي‌آيد ؟

کاين نغمه به گوش آشنا مي‌آيد

يا رب چه غبار دلنشيني است که باز

بر لوح دل از خاطره ها مي‌آيد ؟

اين کيست ، که از قصه پر غصه او

غمهاي دگر ، به انتها مي‌آيد ؟

اين کيست ، که بر پرده دل چنگ زند

کز شور غمش ، دل به نوا مي‌آيد ؟

اين کيست ، که از شتاب چرخ عمرش

گرد غم و طوفان عزا مي‌آيد ؟

اين کيست ، که از شعار آزادي او

بر گوش مجاهدان ، ندا مي‌آيد ؟

اين کيست ، که هر کس شنود نامش را

با چشم تر و ، نوحه سرا مي‌آيد ؟

اين کيست ، که هر جا گذرد ، همچو بهار

بوي گل سرخ ، از فضا مي‌آيد ؟

اين کيست ، که حج خويش ، ناکرده تمام

لبيک به لب ، به نينوا مي‌آيد ؟

خون در دل عاشقان حق ، مي‌جوشد

يک لاله عذار حق نما مي‌آيد

از شهر نبي ، مسافري سرگردان

با قافله اش ، به کربلا مي‌آيد

اين عاشق سرگشته ، حسين است ، حسين

کاينجا به مشيت خدا مي‌آيد

اين ذبح عظيم است ، که از بيت خدا

با جمله عزيزان به منا مي‌آيد

اکبر به شتاب ، از پي ثار الله

با قلب حسين ، پا به پا مي‌آيد

قاسم که درين سفر بجاي حسن است

آيد به نظر که مجتبي مي‌آيد

عباس به پاس محمل خواهر خويش

چون ساية زينب ، ز قفا مي‌آيد

گر جنگ و ستيز است ، خدايا ، در پيش

پس دختر زهرا به کجا مي‌آيد ؟

کس نيست ( حسانا ) که بپرسد ز رباب :

با اصغر شش ماهه ، چرا مي‌آيد ؟